آن روزها زیاد شناخته شده نبود.حتی زمانی که به همراه تیم ملی، برای بازی با استرالیا به ملبورن سفر کرده بود، فکرش را نمی کرد که روزی مسئولیت تدارکات استقلال را بر عهده بگیرد. شاید او تنها کسی باشد که در ۱۴ ، ۱۵ سال گذشته با تمام مربیان و بازیکنان رابطه ی خوبی داشته و راز ماندگاریش نیز همین باشد!
مرد همه کاره پشت صحنه ی استقلال که این روزها در غم از دست دادن مادرش به سوگ نشسته، بارها از تعصبش به این تیم سخن گفته است. تعصبی که میلیون ها هوادار استقلال، چند فصل پیش، به وضوح مشاهده کردند. تصویری که هیچگاه از خاطر طرفداران این تیم فراموش نمی شود.
بازی های لیگ نهم با حرارت خاصی برای استقلال دنبال می شد. تحویل گرفتن تیمی که فصل پیش با امیر قلعه نویی قهرمان شده بود، مسئولیت مرفاوی را سنگین تر کرده بود. گرچه همه با نگاه به گذشته می دانستند حفظ عنوان قهرمانی در لیگ برتر دشوار است، اما مرفاوی این وظیفه ی خطیر را قبول کرد تا با وجود از دست دادن مهره های کلیدی فصل پیش، بار دیگر نشستن روی نیمکت استقلال را به عنوان سرمربی تجربه کند. روزهای سختی بود. عده ای از هواداران با تشویق امیر قلعه نویی، عدم رضایتشان از عملکرد تیم را به کادر فنی اعلام می کردند. استقلال،تیم سوم جدول، که از سه بازی گذشته اش امتیازی کسب نکرده بود، در هفته نوزدهم به مصاف مقاومت شیرازی می رفت که بالاتر از تیم پرسپولیس تهران،در رده چهارم حضور داشت. باید نوار ناکامی ها را پاره می کردیم!
وقتی داور سوت پایان ۴۵ دقیقه اول را به صدا درآورد، لبخند رضایت برلبان استقلالی ها نقش بست. اختلاف ۲ گل حاشیه امنیتی خوبی برای یک برد خانگی محسوب می شد. اما در دقیقه ۹۰، فوتبال روی دیگرش را نشان داد و گل به خودی مدافع استقلال،بازی را به تساوی کشاند.
حق استقلال بیشتر از ۱ امتیاز بود. حتی سرمربی تیم هم نمی توانست نتیجه را باور کند. این را از چشم هایش براحتی می شد فهمید. اما به یکباره ورق بر می گردد و مهاجم مغضوب فصل پیش، منجی تیمش می شود. فرهاد مجیدی با زرنگی توپ را از مدافعان مقاومت می رباید و به تور دروازه می چسباند. ورزشگاه منفجر می شود. در این میان چرخش دوربین تلویزیون به سمت نیمکت استقلال، برگی دیگر از غیرت و تعصب استقلالی را نشان می دهد.
اشک های آقا مدد در آغوش مرفاوی شاید زیباترین تصویر لیگ نهم بود!